بــوی کُنـْـدُر

مگر غیر این است که هر نوشته‌ای،بویی دارد؟

ناظر بی‌صدای نامرئی!

شنبه, ۱۷ آبان ۱۳۹۹، ۰۲:۲۴ ب.ظ

باید خیلی فوری و همین الان با تو صحبت کنم ولی صدای نکره‌ و گوش‌آزار استاد م.ع و تلویزیونی که مادرم مثل همیشه ولومش را به بالاترین حد ممکن رسانده، حواسم را پرت می‌کند. چشمانم را محکم می‌بندم. تمرکز می‌کنم. هر دو صدای مزاحم را حذف می‌کنم. یکی دو سالی می‌شد که در آرزوی این توانایی شگفت انگیز بودم! این‌که بتوانم هر صدایی که علاقه‌ای به شنیدنش ندارم و مجبور به تحملش هستم را با چند ثانیه بستن چشم‌ها و تمرکز کردن، خفه کنم و سکوتی لذت بخش در قلب یک شلوغی را تجربه کنم. از وقتی که جنگ با تو شروع شد، خود به خود به این توانایی دست پیدا کردم! باید از این قدرت باد آورده بترسی چون می‌تواند کمک حال خوبی برای من در این نبرد باشد و شاید اصلا تبدیل به برگ برنده‌ی اصلی من شود!

حالا فقط من می‌مانم و تو! حالا حرف‌های مرا فقط و فقط خودت می‌شنوی.

تو همیشه ناظر بی‌صدا و نامرئی‌یی هستی که تمام حرف‌ها و اعمالم را می‌شنوی و می‌بینی ولی هیچ وقت تلاش نکرده‌ای که مستقیم و رو در رو با من حرف بزنی. فکر می‌کنم همین رویه‌ات، قدرت عظیمی که داری را برایت به ارمغان آورده! وقتت را به حرف زدن و بحث و جدل بی‌حاصل تلف نمی‌کنی! صداهایی که در ذهنم می‌شنوم هیچ کدام مستقیما مال تو نیستند! تمام آن صداها صدای خودم هستند! تو فقط گوشه‌ای می‌نشینی و منتظر لحظه‌ای هستی که مسیر نفوذ به وجودم را پیدا کنی و صاحب اراده‌ام شوی و مجبورم کنی که خودم آن چرت و پرت‌ها را به خودم بگویم! خودِ من، بزرگترین ابزار شکنجه‌ات هستم!

با خودم فکر می‌کنم که شاید اگر یک بار جایمان عوض شود و من به جای تو ناظر نامرئی بی‌صدا باشم، قدرت من هم به اندازه‌ی تو زیاد شود! شاید اصلا راز پیروزی من همین است! اگر این اتفاق بیفتد، من هم به  شناخت وسیعی از تو می‌رسم و جنگ‌مان کمی عادلانه‌تر می‌شود. امشب برای رسیدن به این هدف تلاش می‌کنم. تصمیم گرفته‌ام از روشی که الیوت داشت، استفاده کنم. الیوت از یکی از دوستان دوران نوجوانی‌اش شنیده بود که با این روش می‌تواند رویای آشکار ببیند. باید روی تخت دراز بکشم و مدام و مکررا با خودم تکرار کنم«mind awake, body asleep» تا خوابم ببرد. الیوت از این روش جواب گرفت و موفق شد که برای اولین بار تبدیل به ناظر بی‌صدای مستر ربات شود و حتی صدای ذهن او را هم بشنود. شاید نباید از کاری که قصد انجامش را دارم با تو حرفی می‌زدم! هیچ احمقی از نقشه‌ها و حقه‌های جنگی‌اش، با دشمنش حرف نمی‌زند! ولی من می‌خواهم برایت قلدری کنم! می‌خواهم تحقیرت کنم که حتی وقتی از نقشه‌ام باخبر باشی، باز هم نمی‌توانی جلویش را بگیری. خودم را آماده می‌کنم که برای اولین بار چهره‌ی کریه‌المنظرت را ببینم!

  • موافقین ۶ مخالفین ۱
  • شنبه, ۱۷ آبان ۱۳۹۹، ۰۲:۲۴ ب.ظ
  • محسن

نظرات  (۲)

  • امیررضا توکلی
  • به قول آهنگ:
    I'm in friends with a monther that's under my bed
    "getting along with the voices inside my head"
    اگر درست گفته باشم

    پاسخ:
    :)

    منتظر ادامش هستم

    پاسخ:
    :)
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی