صداها
هیچ باتلاقی وجود نداره. حرف مفت نزن. مهمل نباف. دست بردار از این حرفای بی سر و ته و بی پایه و اساست. چه اصراری داری به گفتن و هزار بار تکرار کردن اباطیلی که خودتم نمیفهمیشون؟
میدونی؟ تو همیشه راه آسونترو انتخاب میکنی! از قدیمالایام عادتت بوده. چی آسونتر از این که واسه توصیف اوضاع و احوال رقت انگیزت، چرت و پرتایی بلغور کنی که خودتم هیچ جوره نمیتونی درکشون کنی! اونطوری نه خودت و نه هیچ کس دیگهای نمیتونه به چالش بکشوندت! خب نمیشه حرفی که قابل فهم نیست رو به چالش کشوند که! فقط میشه با یه حیرت و تعجب ساختگی و مضحک بهش نگاه کرد و رد شد! همین و بس! خسته نمیشی از این همه حرفای گندهتر از دهنت که هر روز داری مثل یه طوطی تکرارشون میکنی؟
اینجایی که تو الان وایسادی، باتلاق نیست! کوه نیست! دریا نیست! دشت نیست! کویر نیست! این جا هیچ جا نیست! فقط تاریکه. خیلی خیلی تاریکه. جوری تاریکه که انگار به عمرش هیچ نوری ندیده! هیچ درک و تصوری هم از نور و روشنایی نداره! فقط هر از چند گاهی، از چند تا رهگذر اسمشو شنیده! این جا به معنای واقعی کلمه، هیچ جا نیست! چقدر مسخرهست که صدای آدما رو میشنوی ولی نمیبینشون! اصلن شاید آدما هیچ کدوم وجود نداشته باشن! وقتی نمیبینشون چطور میتونی مطمئن باشی به وجود داشتنشون؟
میدونی، تاریکی توهم میاره. به همین خاطره که انقدر خیال پردازی میکنی و چرت و پرت میگی. مثل همین الان که دوباره داری میزنی تو خط حرفای مسخره و بی سر و ته زدن!
وای که چقدر ازت متنفرم! دلم میخواد ببندمت به یه صندلی و تا جون دارم با مشت و لگد، سیاه و کبودت کنم. آب بپاشم رو صورتت و نذارم تا چند روز بخوابی. گشنگی بهت بدم. ناخوناتو بکشم. انگشتاتو یکی یکی بشکونم. هر چند وقت یه بار با دستام گلوتو فشار بدم و تا مرز خفگی ببرمت و لحظهی آخر ولت کنم. آخرشم یه چاقو از جیبم بیرون بیارم و از پوست کف سرت شروع به کندن کنم و بیام پایین و بعدش بشینم روی صندلی روبروییت و جون دادنت رو تماشا کنم و لذت ببرم!
میدونی یه صدایی تو همین تاریکیها و بین بقیه صداها هست که حرفای عجیب و غریبی میزنه که هیچ کدومو نمیفهمم! از "نور" حرف میزنه! میگه قرار نیست همیشه تاریکی و ظلمت باشه. میگه نوری وجود داره که میتونه همهی این تاریکیا رو روشن کنه. دعوتم نمیکنه سمت نور! فقط میگه بهش یکم فکر کنم. به محض این که حرفاش تموم میشه هزارتا صدای عصبانی و خشمگین، همزمان بلند میشن و با داد و فریاد، "نور" رو یه وَهمِ فرییکارانه و دروغ بیشرمانه خطاب میکنن!
نکنه باز هیچ صدایی وجود نداره و من دارم توهم میزنم؟ بیخیال! باز داری چرند میگی. دست بردار. ادامه نده. تمومش کن!
- يكشنبه, ۵ بهمن ۱۳۹۹، ۱۱:۳۰ ب.ظ