نیاز
یکی دو ساعت مونده به بازیای آرسنال لحظات عجیب و غریبین واسهم! از شدت هیجان و اضطراب دائما تو اتاقم راه میرم و به وسایل ور میرم و باز و بستهشون میکنم! هر چند وقت یه بارم لباس فصل پیش تیمو که اسم خودم با شمارهی مورد علاقهم یعنی 29 رو پشتش چاپ کرده بودمو میپوشم و توهم یه فوتبالیست واقعی بودن رو برمیدارم و شروع میکنم به گل زدن، شادیای بعد از گل خاص و عجیب کردن، اعتراض به داور و بعضا درگیر شدن با بازیکنای حریف!
اوضاع و احوالم یه جوریه که انگار کل زندگیم بستگی داره به این بازی و نتیجهش! انگار دنیا قراره بعد از این بازی به جای بهتر یا بدتری تبدیل شه! حس و حال به شدت احمقانهایه! خنده داره! ولی نمیتونم بیخیالش شم. حس میکنم به این احمق بودنه نیاز دارم. حتا بعضی وقتا با خودم فکر میکنم شاید اصلا تا این لحظه زنده موندم که بازیو ببینم و بعدش قرار نیست دیگه فردایی رو ببینم! قضیه تا حد مرگ و زندگی برام مهم میشه! حماقت که ته نداره! منم که محتاج به این حماقت بی حد و حصر! کی محتاجم کرده بهشو نمیدونم ولی! آره! توهمه! توهمی که بهش آگاهی و مثل کف دستت میشناسیش ولی راه نابود کردنشو نمیدونی! یا شایدم اصلا دلت نمیخواد نابود شه. خب زندگی خیلی راحت میشه وقتی میتونی یه بازی فوتبالی که چند هزار کیلومتر اون ورتر داره اتفاق میوفته رو انقدر واسه خودت مهم کنی که اگر تیمت برد، تا چند ساعت رو ابرا باشی و خودتو همراه با تمام بازیکنا و مربیا و بقیه هوادارای تیم "ما" خطاب کنی و لذت ببری از این حس در جمع بودن و هویت گرفتن! اگرم باخت، باز با اشاره به "ما"یی که هیچ وقت تو عمرت ندیدیشون، حرف از صبر و صبوری و اعتماد به پروژهی مربی بزنی و نوید روزای بهترو بدی! دنبال یه هویتی! دنبال یه معنایی! دنبال یه اسمی که بتونی با اون خودتو با بقیه قاطی کنی! چه راهی بهتر از همین راه؟!
20 دقیقه دیگه بازی شروع میشه! ترکیب که عالیه. یه حسی بهم میگه اوبامیانگ عملکرد افتضاحش تو دو سه تا بازی قبلو میخواد یه جا تو این بازی جبران کنه. با تمام جو بدی که بعد از بازی با لیورپول علیه آرتتا درست شده، من کماکان ازش حمایت میکنم و به پروژهش اعتماد دارم.
- پنجشنبه, ۱۹ فروردين ۱۴۰۰، ۱۱:۱۹ ب.ظ