48 ساعت...
نمیدونم دلیل این کارای احمقانهم چیه ولی این دو روزو تماما درگیر قضیه سوپرلیگ و حواشیش بودم. خودمو انداخته بودم گوشهی تخت و لپ تاپ و گوشی به دست لحظه به لحظهشو دنبال میکردم. دو روز عجیب و غریب و تاریخسازی بود! سیر تحول نظر من دربارهش هم عجیب و غریب و به شدت مسخره بود!
به محض این که خبر تشکیل سوپر لیگ مثل بمب منفجر شد و تمام سایتای خبری فوتبالیو پر کرد و عالم و آدم شروع کردن که دربارهش حرف بزنن و بنویسن، منم همراه جریان شدم و دهن سایتای مختلف داخلی و خارجیو صاف کردم. تمام لایوای AFTV تو یوتیوب رو مو به مو نگاه میکردم و امکان نداشت یه ثانیهشون رو هم از دست بدم. در به در منتظر این بودم که بازیکنای سابق و مربیا چی میگن درباره قضیه! منتظر اظهار نظر ونگر و تموم شدن حجت بر خودم هم بودم! از ونگر فوتبال شناستر و فوتبال فهمتر داریم مگه؟ خلاصه که از فرگوسن و ونگر و رانیری تا فردیناند و بکام و ایان رایت هر کدوم به یه نحوی مخالفت خودشونو نشون دادن. رسانهها در هر قالبی که داشتن از روزنامه تا سایت و شبکه تلویزیونی هم یه جو سنگین علیه پرز و آنیلی به وجود اوردن. رسانههایی هم که مستقیما توسط هوادارا هدایت میشدن تندترین و خشنترین واکنشها رو داشتن. گذشت و گذشت تا رسید به مصاحبه پرز. پیرمرد ۷۰ سالهی جاه طلب مادریدی، با اعتماد به نفس زیاد و چهرهی خوشحال و مغرور ناشی از پیروزی قریب الوقوعش و آغاز تاریخسازیش واسه فوتبال؛ مصاحبهشو شروع کرد. از نجات فوتبالی که بزرگترین باشگاهاش بدترین وضعیت مالی چند دههی اخیر خودشون رو دارن میگذرونن گفت و به یوفا و چفرین حمله کرد و از تاثیر اونا تو این وضعیت افتضاح باشگاهها حرف زد. تمام تهدیدای یوفا علیه ۱۲ تیمو بُلُف خوند و اطمینان داد که از لحاظ حقوقی هیچ مشکلی برای هیچ کدوم از باشگاهها، مربیا و بازیکنا به وجود نمیاد. از شفاف نبودن گردش مالی یوفا انتقاد کرد و تهدید کرد که دهنمو باز نکنید که کل کثافت کاریاتونو جار بزنم! میگفت نسل جدیدتر نسبت به فوتبال کم علاقه شدن و فوتبال از لیست سرگرمیای مورد علاقهشون داره حذف میشه. از لزوم تغییر فرم مسابقهها و بازگشت دوباره هیجان به فوتبال دم زد و ادعا کرد که یوفا توانایی تغییرات مثبتو نداره و این باشگاههای بزرگ و پرهوادارن که باید یه فکری به حال فوتبال بکنن. سوپر لیگو تنها راه چارهی حال حاضر فوتبال اروپا معرفی کرد و نوید اومدن روزای خوب برای باشگاهها با وارد شدن اسپانسرای بزرگ و قدرتمند مالی رو داد. مطمئن بود که هیچ باشگاهی از سوپر لیگ خارج نمیشه و همه به تفاهم نامهشون پایبند میمونن؛ چرا که فقط و فقط با شرکت توی سوپرجام میتونن بعد مدتها یه نفس تازهای بکشن و دغدغههای مالیشونو تا حدودی برطرف کنن. چفری که الان بزرگترین دشمنش بود رو هم انداخت گوشهی رینگ و تا میتونست مشت و لگد بهش زد! یه مصاحبهی باشکوه از پیرمرد بلندپروازی که داشت خودشو شخصیت و افسانهای فراتر از سانتیاگو برنابئو جا میزد. شایدم با رویا بافی و تصور ورزشگاهی که در آینده به نامش ساخته میشد، لبخند میزد!
فرداش شد و حملهها به سوپر لیگ با مصاحبهی پرز کم که نشد هیچ، ۱۰ برابر هم بیشتر شد. البته با یه تفاوت که حالا همه در کنار پرز به چفرینم حمله میکردن. چه کار پرز درست بود و چه غلط، چفرین این وسط بیگناه نبود و یکی از دلایل وضعیت آشفته و قاراشمیشی بود که راهو واسه کودتای پرز باز کرده بود. بحث جدیدی که کم کم داشت جدی میشد دخالت بوریس جانسون بود که از صرفا حرف و هشدار کلامی داشت به اعمال نفوذ واقعی میرسید. خبرای افزایش بودجه یوفا اومد. بعدش خبر دلسرد و ناامید شدن باشگاهها و تمایلشون به خروج از سوپر لیگ. و بعد به طور خیلی ناگهانی، اول از همه سیتی کنار کشید و بعدشم بقیه تیمای انگلیسی، یک به یک خارج شدن. بازار تحلیلها و گمانه زنیهای مختلف رسانهها هم داغ شد. از پیشنهاد مالی بیشتر یوفا، ترس باشگاهها از واکنش هوادارا((که چرتترین و خنده دار ترین گزینهست))، تهدیدای بوریس جانسون و ناامیدی باشگاهها از موفقیت پروژه که با توجه به مذاکرههای چند سالهشون با هم، بعید و غیرممکن بود.
خلاصه که پروژهی ۱۲ سالهی پرز و آنیلی و رفقا در عرض چند ساعت شکست خورد. باورش سخته. قضیه از اساس مضحکه و خنده دار! ۱۲ سال برنامه ریزی و مذاکره و لابی و پیدا کردن اسپانسر! کل این برنامه ریزی و تلاشای پشت پرده، ۴۸ ساعت هم نتونست دووم بیاره؟ ممکنه همچین چیزی؟ یعنی آنیلی و پرز با این همه سال تجربه، انقدر احمق و ابلهن که نتونستن موانعی که به وجود اومدنشون مثل روز روشن بودو پیش بینی کنن تا انقدر زود هر چی رشته کرده بودن، پنبه نشه؟! قضیه شاید فراتر از این حرفا باشه! و البته مایی که قطعا چیز زیادی از مناسبات و روابط بینشون نمیدونیم و یه مشت ناظر کم اطلاع و بدبختی هستیم که فقط دلمون میخواد فوتبال بمونه تا ما هم بمونیم!
ولی خب میدونی بیشتر از همه این اتفاقات، چی واسهم عجیبه؟ این که یه پسر ۲۱ ساله تو یه قارهی دیگه، تو یه اتاق ۲۰ متری و روی یه تخت با یه دشک نارنجی(!) دراز کشیده و لحظه به لحظهی دعوای پول و قدرت بین ۱۲تا مالک باشگاه و یوفا رو دنبال میکنه و بعضی جاها حتا جانبداری هم میکنه! این پسر واسه من عجیبترین آدم دنیاست! هیچ جوره نمیفهممش! نه که چون پیچیده باشه! به حدی کودن و احمقه و به حدی کاراش بی حساب و کتابه که این جور غیر قابل فهم و گنگ نشون داده میشه. کِی میشه یه پرز پیدا بشه و علیه تو کودتا کنه؟ این بار اما یه کودتای موفق!
- پنجشنبه, ۲ ارديبهشت ۱۴۰۰، ۱۲:۵۰ ق.ظ
چقد خوب نوشتی
چقد همذات پنداری کردم با متنت:)