بــوی کُنـْـدُر

مگر غیر این است که هر نوشته‌ای،بویی دارد؟

سقف

شنبه, ۲ مرداد ۱۴۰۰، ۱۲:۵۵ ق.ظ

+ آسمون روشن شب با یه ستاره و یه ماه. صدای کولر و تهویه‌ی مغازه بغلی که همسایه دیوار به دیوار اتاقمه. میز شلوغ و پر از خرت و پرت! صدای تلویزیون که مامان مثل همیشه تا آخرین درجه برده بالا. نور لپ تاپ که دیوار روبرویی و تابلوی روشو روشن کرده. من و این اتاق تاریک. من و این پناهگاه همیشگیم. سه چهار شب پیش بود و پنج نفری نشسته بودیم وسط یه پارک تقریبا خلوت. اونا شلم بازی می‌کردن و من نشسته بودم پیش عرفان و با یه سیگار لب دهنم، چایی می‌ریختم واسه‌شون. یه باد خنکی می‌وزید و هوای بدی نبود. بازی می‌کردیم و سیگارو با سیگار روشن می‌کردیم و لیوان لیوان چایی می‌خوردیم و خلاصه الکی خوش بودیم و به ترک دیوارم می‌خندیدیم! یه دفعه‌ای وسط همین لحظه‌های مثلا خوب، دلم برا اتاقم تنگ شد! همون لحظه دلم می‌خواست غیب شم و بیوفتم تو اتاقم. انگار که بدون این چهاردیواری من دیگه هیچ معنا و مفهومی ندارم. تا وقتی زیر سقفشم دلم می‌خواد بزنم بیرون. وقتی می‌زنم بیرون دلم می‌خواد سریع برگردم! هم می‌خوامش هم نمی‌خوامش. هم دوستش دارم و هم ازش متنفرم! دیوونه‌م! خُلم!

++ بعد از دیدن هر قسمتِ Dark، به اون یارویی که تو سرویس دانشگاه نشسته بود کنار رفیقش و با صدای بلند و نکره‌‌ش می‌گفت Dark مزخرف‌ترین سریالیه که دیدم، فحش میدم! مرتیکه‌ی احمق گوساله با اون سلیقه‌ی چرت و صدای نخراشیده‌ش! ولی چرا یه همچین اتفاق بی‌اهمیت و مسخره‌ای انقدر واضح یادم مونده؟! یعنی حتا یادمه اون لحظه ساعت چند بود، هوا چطور بود، خودم کجا نشسته بودم، اون مرتیکه احمق کجا نشسته بود! عجیبه! مامان راست می‌گفت که فقط بلدم اتفاقای چرت و بی‌اهمیتو تو ذهنم نگه دارم و اتفاقای مهم یادم بره! ذهنم و مغزم شدن آشغالدونی!

+++ اگر مطلبی با عنوان «حتما بخونید» یا «حتما ببینید» یا «حتما بشنوید» روبرو بشم، قطعا نمی‌خونم، قطعا نمی‌بینم و قطعا نمی‌شنوم. یه قانون خوب و دقیق برای دوری از آدمای تشنه‌ی توجه و مطالب مضحک و سراسر اغراق و پر از توهمشون ! حتا اگه می‌خوای خبر رسیدن آخرالزمان رو هم بدی، لازم نیست از بقیه خواهش کنی که به حرفت گوش بدن!

++++ مبارزه‌ی حبیب و کانر رو شاید بیشتر از بیست سی بار دیدم! امروز ساعت هشت صبح از خواب بیدار شدم و رفتم سمت موبایلم و باز یه بار دیگه دیدمش و بعد خوابیدم! دیوونه‌م! خُلم!

+++++ سه روز دیگه ترم تابستونیم شروع میشه.

++++++کماکان حس سبکی و آرامش موقت بعد از اعتراف. 

+++++++ سقف

  • موافقین ۳ مخالفین ۰
  • شنبه, ۲ مرداد ۱۴۰۰، ۱۲:۵۵ ق.ظ
  • محسن

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی