...For the help that never came
شنبه, ۹ مرداد ۱۴۰۰، ۱۲:۴۱ ق.ظ
برای ثبت این لحظهی بیاهمیت. برای شروع چند هزار بارهی این گرهی بازنشدنی. برای هفت روز سراسر تکرار و بیهودگی دیگه. برای همین نوشتنای بیدلیل و از سر بیکاری. برای همین وبلاگ بیارزش و بیهوده و پر از چرت و پرت. برای زنده موندن بیش از حد و صرفا از روی ترس. برای ترس و ترس و ترس. ترس از همه چی. ترس از همه کس. برای توهم آزادی. برای سرنوشتی که همیشه سایهی سنگینشو انداخته روت و تویی که با توهم "آزاد بودن" هیچ جوره نمیخوای ببینیش. برای کور و کر بودنت. برای تویی که چند ثانیه وقتتو حروم خوندن این جملههای بی سر و ته و احمقانه کردی.
- شنبه, ۹ مرداد ۱۴۰۰، ۱۲:۴۱ ق.ظ
این آهنگ به صورت جدی من رو به وجد میاره. حتّی بعد از هزار بار گوش کردن.:))))